۶ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۱
کودکان موشی شاه دولا

کودکان موشی شاه دولا، که در زبان محلی به نام شاه دولا کے چوہے شناخته می‌شوند، یکی از غم‌انگیزترین جلوه‌های تلاقی اسطوره، بیماری پزشکی و بهره‌کشی اجتماعی در جنوب آسیا به شمار می‌آیند. آنان بیشتر در کنار زیارتگاه شاه دولا در گجرات، پنجاب دیده می‌شوند؛ با سرهای تراشیده، جمجمه‌های غیرعادی کوچک، بینی‌های برجسته، و ردای سبز رنگ که همواره همراه با تسبیح بر گردن است. هرچند به‌ظاهر موجوداتی مقدس معرفی می‌شوند، اما زندگی‌شان در تاریکی تبعیض و بی‌توجهی اجتماعی سپری می‌شود.

کودکان موشی شاه دولا، که در زبان محلی به نام شاه دولا کے چوہے شناخته می‌شوند، یکی از غم‌انگیزترین جلوه‌های تلاقی اسطوره، بیماری پزشکی و بهره‌کشی اجتماعی در جنوب آسیا به شمار می‌آیند. آنان بیشتر در کنار زیارتگاه شاه دولا در گجرات، پنجاب دیده می‌شوند؛ با سرهای تراشیده، جمجمه‌های غیرعادی کوچک، بینی‌های برجسته، و ردای سبز رنگ که همواره همراه با تسبیح بر گردن است. هرچند به‌ظاهر موجوداتی مقدس معرفی می‌شوند، اما زندگی‌شان در تاریکی تبعیض و بی‌توجهی اجتماعی سپری می‌شود.

کودکان موشی شاه دولا

زیارتگاه شاه دولا در گجرات

از منظر علمی، ناهنجاری‌های جسمی آنان با بیماری میکروسفالی مطابقت دارد؛ اختلالی نادر در دستگاه عصبی که در آن کودکان با سرهای کوچک متولد می‌شوند و دچار ناتوانی‌های ذهنی و اجتماعی می‌گردند. این عارضه می‌تواند ناشی از مشکلات ژنتیکی، ازدواج‌های فامیلی –که در مناطق روستایی پاکستان شایع است– یا قرار گرفتن جنین در معرض مواد مضر و ویروس‌ها در دوران بارداری باشد. با این حال، تعداد زیاد این کودکان در گجرات را نمی‌توان تنها با علل طبیعی توضیح داد.

کودکان موشی شاه دولا

گزارش‌های تحقیقی و روایت‌های شفاهی به واقعیتی تاریک‌تر اشاره دارند: نوزادان عمداً تحت فشار جسمی شدید قرار گرفته و با کلاه‌های آهنین سنگین سر آنان بسته می‌شود تا رشد جمجمه متوقف گردد. این عمل، که تقلیدی از میکروسفالی ایجاد می‌کند، بخشی از صنعتی سودآور در گدایی است که به دست مافیایی قدرتمند اداره می‌شود.

کودکان موشی شاه دولا

این کودکان در عین حال مقدس و کالایی قلمداد می‌شوند: از یک‌سو دستمایه درآمد سرپرستان خود هستند و از سوی دیگر، جامعه آن‌ها را تجلی میراث شاه دولا می‌داند. بسیاری از مردم خرافی باور دارند که رد کردن درخواست‌های آنان بدشانسی می‌آورد؛ از همین‌رو حاضرند مبالغ زیادی پرداخت کنند. گاه حتی خانواده‌ها، فرزندان خود را در ازای پول به دست دلالان می‌سپارند.

کودکان موشی شاه دولا

داستان‌هایی مانند زندگی نادیا –کودکی که در حرم رها شد و با اختلالات روانی رشد کرد– نشان می‌دهد که بی‌توجهی و محرومیت از درمان پزشکی چگونه با توجیه تقدیر و سرنوشت پنهان می‌گردد. متولیان زیارتگاه با اینکه ادعا می‌کنند او را از سرنوشت خیابانی نجات داده‌اند، از مراجعه به پزشک خودداری کرده و دخالت در قضا و قدر را خطا می‌دانند.

سکوت جامعه و نهادها در برابر کودکان شاه دولا، تناقضی آشکار را نمایان می‌سازد: کشوری که رسماً کار کودک و تبعیض را محکوم می‌کند، اما چشمان خود را بر یکی از آشکارترین نمونه‌های بهره‌کشی می‌بندد. رسانه‌ها تنها گهگاه به موضوع می‌پردازند، سیاست‌مداران از برخورد جدی پرهیز می‌کنند و حتی نخبگان تحصیل‌کرده نیز آن را امری حاشیه‌ای می‌شمارند.

کودکان موشی شاه دولا

این کودکان از حق آموزش، بهداشت، کرامت و اختیار محروم‌اند و تنها در حاشیه زیارتگاه‌ها به گدایی مشغول می‌شوند. وجود آنان نماد تقابل میان خرافه و حقوق انسانی است؛ تقابلی که رنج را تقدیس می‌کند و مسئولیت را انکار. آگاهی‌بخشی در این زمینه یک انتخاب اخلاقی نیست، بلکه ضرورتی فوری است. اگر پاکستان بخواهد جامعه‌ای با وجدان باشد، باید شبکه‌های مافیایی را برچیند، با سنت‌های زیان‌بار مقابله کند و بیش از ترحم، برای این کودکان آینده‌ای شایسته فراهم آورد.

https://www.youlinmagazine.com/article/the-rat-children-of-shah-dola/MzEzMg==

کد خبر 25381

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =